در جستجوی رویای کودکی، از کاشان تا آلپ

به گزارش وبلاگ کاتالوگ، خبرنگاران/البرز دنیاگردی یعنی رفتن در دل جزییات، جزییاتی که شاید از دید یک مسافر معمولی پنهان بماند؛ اما مهدی عبدی که پیشتر از سفرهایش به 22 کشور و 80 شهر دنیا و دیدارهایش از معروفترین استادیوم ها و البته گردشگری ادبی و حضور در محل زندگی مشاهیری چون گوته و یا محل آغاز داستان های ویکتور هوگو گفتیم این بار از همین جزییات می گوید؛ جزییاتی که برای دیدنش او را از کاشان به کوه های آلپ کشانده است، جزییاتی در دل خانه های تاریخی...

در جستجوی رویای کودکی، از کاشان تا آلپ

پای صحبت این جهانگرد کرجی که بنشینیم از خانه های تاریخی ایران و جهان گفته ها دارد؛ گفته هایی از خانه های تاریخی ایران در کندوان، ماسوله، میمند، موزه میراث روستایی گیلان و خانه بروجردی ها،عباسیان، طباطبایی ها و خانه عامری ها در کاشان، از گوشه و کنار جهان هم حرف ها دارد، از زندگی قبیله های آفریقایی، خانه های بهشتی اندونزی، معماری ایرانی هندوستان، راز خانه های ونیز، رویای کودکی در سوییس، خانه های مکعبی هلند، کوچکترین خانه جهان و در نهایت ناکجاآبادی در مجارستان.

خواندن گفت و گوی وبلاگ کاتالوگ با مهدی عبدی و تجربه هایش از سفر به گوشه و کنار ایران و جهان برای دیدن خانه های تاریخی خالی از لطف نیست.

عبدی در گفت و گو با خبرنگار وبلاگ کاتالوگ منطقه البرز، می گوید: اولین نقاشی که معمولا بچه ها می کشند شکل یک خانه است شاید بچه ها هم از ابتدا می دانند در آینده احتیاج مبرمی به خانه دارند و مهمترین احتیاج بشر برای زندگی اسکان است . انسانهای اولیه در غارساکن شدند، با پیشرفت علم و به مرور زمان خانه سازی شروع شد، ساخت خانه به نسبت صندلی زندگی بشر متفاوت بود و این باعث شد معماری خانه ها قسمتی از هویت فرهنگی هر کشور گردد و این تفاوت معماری بخش عمده ای در جذب توریست برای هر کشوری را ایفا نماید.

وی ادامه می دهد: معماری سال های دور ایران یکی از بهترین نوع معماری در جهان است ، هر قسمت از خانه های قدیمی ایران داستانی دارد شنیدنی و تنوع اقلیمی ایران باعث بوجود آمدن معماری های مختلف شد، از خانه های پلکانی خاص ماسوله تا خانه های ساخته شده در دل کوه در کندوان تبریز یا میمند کرمان یا خانه های موزه میراث روستایی گیلان.

عبدی با بیان اینکه یکی از بهترین نمونه های خانه های تاریخی در ایران و حتی در جهان در شهر کاشان است، می افزاید: خانه هایی که متاسفانه در ایران کمتر به آن پرداخته شده و شاید خیلی از ایرانی ها در این بار اطلاعات خوبی ندارند ، ولی در عوض تمام توریست هایی که به ایران می آیند حتما به کاشان سر می زنند و از این خانه ها دیدن می نمایند.

خانه بروجری ها-کاشان

وی خاطرنشان می نماید: در کاشان وقتی به خیابان علوی بروید خانه هایی می بیند که به نظر من برای دیدن هر کدام باید ساعت ها وقت بگذارید خانه عباسیان ، بروجردی ها، طباطبایی ها و عامری ها.

وی در خصوص خانه بروجردی های کاشان می گوید: خانه بروجردی ها بخاطر نقاشی های کمال الملک و بادگیر زیبایش شهرت بیشتری دارد، ولی شکل کلی خانه ها همان شکلی است که متولدین دهه شصت به قبل به یاد دارند، خانه ای با حیاط بزرگ و حوضی که معمولا آبی است در وسط آن.

عبدی از تجربه ملاقات از این خانه می گوید و اضافه می نماید: با ورود به داخل تمام خانه ها، با معماری بینظیر ، گچ بری و آینه کاری و پنجره های رنگی روبرو می شوید ولی داستان خانه جدا از این المان ها شما را به یاد خانه مادر بزرگ و پدر بزرگ می اندازد؛ به یاد تابستان هایی که میوه ها زیر نور آفتاب و مهتاب در حوض می رقصیدند و گلدان های پر از گل در اطراف حوض ، آن حس آبتنی چله تابستان که حوض حیاط خانه مادر بزرگ تبدیل به بزرگترین استخر جهان می شد، برای یک آبتنی تابستانی . تختی کنار حیاط که بیشتر شب ها فامیل دور هم جمع می شدند تا میوه هایی که در حوض خنک شده بود را بخورند و بدون توجه به زمان صحبت نمایند.

خانه عباسیان-کاشان

وی می گوید: وقتی وارد اتاق ها می شدی گرمای کرسی های زمستان را هنوز میتوانستی حس کنی ، نشستن دور کرسی و قصه ها و خاطرات مادربزرگ ها که هیجان شنیدنش از دیدن انیمیشن های 3D امروز هم بیشتر بود.

عبدی خاطرنشان می نماید: برایم سوال بود که آیا توریست ها هم می توانند این احساس را با خواندن مطالب نوشته شده از خانه درک نمایند یا فقط به ظرافت کارهای استادان معمار توجه می نمایند، به گچ بری یا آینه کاری، آیا آنها هم می دانند اندرونی و بیرونی چیست؟ قسمت بهار خواب و زمستان خواب چه فرقی دارد ؟ وقتی ما حمام هایی با این کاملی در خانه هایمان داشتیم آنها چطور حمام می کردند؟ آیا می دانند این بادگیرها در تابستان چه خنکی به محیط خانه می بخشیده و آیا می دانند تعریف قصه مادر بزرگ دور کرسی یعنی چه ؟و هزاران سوال دیگر.

این جهانگرد ادامه می دهد: تمام لذتی که می شد از یک خانه برد از خانه بروجردی ها بردم ، همه جور معماری ایرانی داشت، بعد نوبت خانه های دیگر شد، زیبایی خانه ها از نوشته هایی که خوانده بودم و عکس هایی که دیده بودم بیشتر بود و به همین دلیل است که تا به حال سه بار به کاشان سفر نموده ام . دیدن خانه های زیبای کاشان بهانه ای شد تا دیدن خانه های محلی را در کشورهای دیگر هم دنبال کنم خانه هایی از جنس تاریخ و شاید هم یه دلیل ماورایی دیگر ، به این دلیل که نمی دانم ریشه در کجا دارد؟ از زمان کودکی خانه هایی که نقاشی می کردم ، با خانه هایی که در شهر محل سکونتم بود فرق داشت، برای من که در زمان کودکی خانه ای با سقف شیروانی ندیده بودم ، کشیدن خانه هایی که سقف شیروانی داشتند، عجیب بود، شاید از آن موقع می دانستم که روزی در سفر به اروپا خانه هایی زیادی خواهم دید با سقف شیروانی .

وی در ادامه در خصوص انگیزه اش برای دیدن خانه های تاریخی دیگر کشورها می گوید: دیدن خانه های زیبای کاشان بهانه ای شد تا دیدن خانه های محلی را در کشورهای دیگر هم دنبال کنم، خانه هایی از جنس تاریخ.

هندوستان

عبدی از سفرهای خارجی خود برای دیدن خانه های تاریخی می گوید و خاطرنشان می نماید: در جستجوی خانه ها، به خانه های تاریخی هند در شهر جیسلمر و مونداوا رفتم، خانه ها سقف شیروانی نداشت مثل ایران ، خانه هایی که ریشه در فرهنگ ایران داشت و صاحب خانه هایشان به خانه هایی که توسط معماران ایرانی ساخته بودند افتخار می کردند. خانه هایی که در هند به هاولی معروف بودند با همان ظرافت خانه های ایران.

وی می افزاید: اولین خانه ای که دیدم صاحبش پرسید کجایی هستم وقتی گفتم از ایران خرسند شد، می گفت در گذشته های دور که این خانه ها را داشتیم کدام تمدنی در جهان به فکر ساختن خانه هایی به این شکل بوده، با اشتیاق تمام خانه را به من نشان داد و از نوشته های فارسی خانه گفت از شیشه هایی که می گفت از ایران آورده شده برای طراحی اتاق های خانه ، از نقش هایی که توسط استادان ایرانی ایجاد شده بود. خانه ها خوب بود ولی حیاط و حوضی به بزرگی خانه های ایران نداشتند، مسلما بچه ها هندی لذت آبتنی تابستانی در حوض خانه را تجربه نکردند و بزرگترها هم لذت نشستن بر روی تخت کنار حوض ، ولی آیا به جای این لذت ها تجربه دیگری داشتند ؟ آیا می دانستند شنیدن قصه های مادر بزرگ کنار کرسی چه لذتی دارد ؟

عبدی ادامه می دهد: میهمان نوازی صاحب خانه ها در خانه هایی با معماری ایرانی شایسته بود و نشان می داد معماری خانه در نوع برخورد صاحب خانه نیز تاثیرگذار است .

وی در ادامه می گوید: بعد از آن به اقامتگاهم در قلعه ای تاریخی در شهر جیسلمر رفتم و از ایوانی که به با ایوان های ایرانی متفاوت بود مثل یک مهاراجه شهر را دیدم، ایوانی بر بلندای قلعه و به اندازه نشستن یک نفر نه به بزرگی ایوان های خانه های ما، از جنس سنگ و خاک و بدون حفاظ هایی که ما در ایوان خانه هایمان داشتیم ، خانه های قلعه هم ، حیاطی بزرگ و بدون حوض داشت . اینجا هم از لذت آبتنی و تخت داخل حیاط خبری نبود. قلعه در وسط شهر بود و قسمت اصلی شهر در گذشته داخل قلعه قرار داشت ، بهترین جاهای قلعه متعلق به ثروتمندان شهر بود که امروزه به صورت اقامتگاه سنتی در آمده بود، دیدن شهر از نگاه مهاراجه ای که در گذشته از این ایوان شهر را می دیده تجربه ای بود فراموش نشدنی . حتی لباس و کلاهی به سبک هندی ها پوشیدم و در بالکن نشتم تا همان حسی که مهاراجه داشته داشته باشم .

اندونزی

عبدی در ادامه با بیان اینکه در بالی و جوجگا در کشور اندونزی به ویلاهایی با معماری قابل قیاس با خانه هایی که از بهشت تصور می کنیم، رفتم، می گوید: خانه ها شیروانی داشتند، شیروانی های ویلاها در جزیره خدایان (بالی) با تمام جهان فرق داشت ، بالی به دلیل داشتن معابد فراوان به جزیره خدایان معروف است .

وی می افزاید: داخل خانه حیاط های بزرگ داشتند ولی به جای حوض بزرگ در میان حیاط نهر جاری بود، مالایی ها آن را کولام Kolam می نامیدند(حوض ماهی) . ایوان خانه کوچک بود و رو به مزرعه برنج و رنگ سبز، رنگ غالب محیط، و این تصویری بود که معمولا در وصف جهانیی بهتر شنیده ایم ، نهرهای جاری ، سبزه زار، از کشوری که روی خط استواست همین انتظار هم می رود.

عبدی خاطرنشان می نماید: تنها به دیدن این ویلا بسنده نکردم وتصمیم گرفتم به روستایی در دل جنگل بروم که آبشارهای دوقلویش معروف بود و البته خانه های مردم فقیر را هم ببینم؛ در جهت، محیط تغییر نکرد، فقط نهر بزرگتر شد و تبدیل شد به سرسبزی همان بود ولی خانه های روستایی محقر بودند همان جهانی بهتر بود ولی خانه ها نه .

آفریقای جنوبی

عبدی از تجربه اش در دیدن خانه های آفریقایی می گوید و ادامه می دهد: در دهکده لسدی با فرهنگ پنج قبیله معروف آفریقا آشنا شدم ، خانه های دهکده بسیار کوچک بودند با سقف های شیروانی شبیه سقف های کشور اندونزی . مصالح خانه ها فقط چوب بود و گل و نقش های رنگی روی دیوارها و ماسک هایی که در بیرون خانه آویخته شده بود. از معماری خانه معلوم بود دغدغه آنها جنگ با قبایل دیگر بود و جنگ برای بدست آوردن غذا و بقا، احتمالا بیشتر قصه های مادربزرگ ها هم در آفریقا در خصوص جنگ ودلاوری های مردم قبیله بود، بچه ها روش های مبارزه را می آموختند و با نیزه و کمان آشنا می شدند. فرهنگ آنها با فرهنگ ما کاملا متفاوت بود، آنها مفهوم آرامش زندگی ما را درک نمی کردند و ما مفهموم همواره جنگیدن آنها را.

اروپا

عبدی در خصوص خانه های تاریخی اروپا می گوید: در اتریش، آلمان و بلژیک خانه ها شیروانی داشتند، با همان دودکش معروف نقاشی های کودکی خانه هایی که فاخورک هاوز نامیده می شدند، در بین مصالح دیوار خانه ها از چوب به شکل خاصی استفاده شده، دیوارهای خانه قاب های چوبی داشتند تا مقاومت دیوارها بالا رود . نمای خانه ها کاملا متفاوت بود با خانه هایی که دیده بودم .

وی درباره سفر به سوییس برای دیدن خانه های تاریخی می گوید: در سوییس و در دل کوه های آلپ، خانه های سوییسی با نقاشی های روی دیوار را دیدم ، خانه هایی که لوفتل ماله ری Luftlmalerei نامیده می شدند. خانه هایی با سقف های شیروانی همانطور که در کودکی می کشیدم، تمام صفحه سبز بود و پردرخت و یک خانه شیروانی در وسط این سبزی با یه دودکش که زمستان های بی کرسی را گرم می کرد. اینجا همان جایی بود که از کودکی انتظارش را می کشیدم .

سوییس

عبدی ادامه می دهد: نقاشی های دیوار هر کدام مفهومی داشت، بیشتر مذهبی بودند و برخی رویدادهای روزانه در زمان گذشته مثل شکار خانه هایی که برخی ها به سبک آلمانی ها در داخل دیوار چوب داشتند.

وی می افزاید: خانه های سوییس هم مثل اندونزی توصیف جهانی دیگر بود با این تفاوت که سوییس خانه محقر نداشت.

عبدی می گوید: یا در اسپانیا و در محله های گوتیک بارسلون خانه هایی را دیدم که باز هم روی دیوارها پر بود از طرح های مختلف یاد؛ ماسوله افتادم خانه هایی همرنگ خاک رس بود ولی با سوییس فرق داشت، روی دیوار ها نقاشی نبود طرح هایی بود از جنس گچ بری های ایرانی در نمایی گلی .

عبدی از ادامه سفرش برای دیدن خانه های تاریخی و حضور در ایتالیا می گوید و می افزاید: در ایتالیا و در پس کوچه های ونیز ، همسفر گاندولوها شدم و در داخل کانال ها خانه های روی آب را دیدم ، شهر کلا روی آب بود آنها حیاط و حوض نداشتند ولی وقتی پنجره اتاق را باز می کردند اطراف خانه کانال آب بود، بزرگتر از حوض های ما ولی حیاط چطور؟ آیا فقط داشتن رودخانه و کانال کنار رودخانه بس بود؟ چطور این خانه ها که در زبان ونیزی کا ca نامیده می شوند این همه سال روی آب مانده بودند، وقتی علت را جویا شدم فهمیدم خانه ها بر روی چوب های قطور درختان که در آب می گذارند بنا می شوند.

هلند

وی خاطرنشان می نماید: در هلند در شهر آمستردام از روستاهای مارکن و شانس سخانس با آسیاب های معروف شان دیدن کردم ، روستاهایی باز هم با سقف های شیروانی با نهرهای بزرگ مثل بقیه خانه های اروپایی در کنار خانه های آنها وسیله ای داشتند که در جاهای دیگر نبود، آنها آسیاب داشتند و به خاطر اقلیم شان کفش های چوبی می پوشیدند.

کوچکترین خانه جهان

عبدی در خصوص جست و جو برای دیدن کوچکترین خانه جهان خاطرنشان می نماید: در دل این جستجو به کوچکترین خانه جهان در آمستردام سر زدم، خانه ای به عرض یک متر با پلاک هفت ، عدد مقدس بیشتر ادیان جهان هفت روز هفته - هفت دریا - هفت آسمان و خیلی هفت دیگر.

خانه های مکعبی

وی ادامه می دهد: در این جستجو به خانه های مدرن هم سرزدم، خانه های مکعبی در رتردام هلند، خانه هایی با معماری فراتر از زمان حال ، هر خانه به شکل یک مکعب بود بر روی یک ستون ولی خانه ها روی سطح صاف مکعب نبود، روی لبه تیز مکعب بود، خانه هایی که بازدیدنماینده از بیرون دایما با خودش کلنجار می رفت چطور داخل خانه راه می فرایند، چطور می خوابند؟

مجارستان: یک روستا دورافتاده و خانه در وسط نا کجا آباد؟

عبدی می گوید: در آخر باید در یکی از این خانه ها زندگی می کردم، روستایی دورافتاده در مجارستان در شهر چونگراد در مزرعه ای که خانه ای با قدمت 130 سال داشت، خانه ای که در زبان مجاری تانیا Tanya نامیده می شد؛ معنی ناکجا آباد را در این مزرعه فهمیدم شاید اگر دهخدا آنجا بود در جلوی نام ناکجا آباد نام این خانه را می زد ولی این خانه نامی هم نداشت، یک جاده خاکی 2 کیلومتری از جاده اصلی کنار جنگل و مزرعه، فاصله تا نزدیکترین خانه شاید 2 کیلومتر بود؛ روستا یک ایستگاه قطار داشت که فقط شامل یک نیمکت و سایه بان می شد، روستایی ها می گفتند در روستای ما سالی یک مسافر سوار یا پیاده می گردد، هر چند که قطار هر یک ساعت در آنجا توقفی کوتاه دارد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "در جستجوی رویای کودکی، از کاشان تا آلپ" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "در جستجوی رویای کودکی، از کاشان تا آلپ"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید